صورتبندی آنچه دریافتم.
نوجوانی یک پدیده مدرن مابعد انقلاب صنعتی است. تا قبل از انقلاب صنعتی انسان ها دوره نوجوانی را تجربه نمیکردند. مستقیم از کودکی وارد دنیای بزرگسالی میشدند و نقشهای اجتماعی را برعهده میگرفتند.
مدرسهها را بعد از انقلاب صنعتی ساختند برای پرورش نیروی انسانی موثر در سازمان و کارخانه. حالا که دنیا در حال دگرگونی است، و محیطهای کاری نیروی انسانی متفاوتی را طلب میکنند، آیا مدرسه به آن شکلی که ما میشناسیم همچنان باقی خواهد ماند؟
روانشناسی به عنوان یک سامانه علمی در ایران امروز، کارکردهای متعددی دارد. اما یک سوال مهم اینجاست آیا این علم میتواند بشر را از سرگردانی در عصر خوابگردی نجات دهد یا خودش عامل غفلت و حواسپرتی شده است.
با ورود هوش مصنوعی به زندگی ما انسانها اساسا یادگیری چه معنایی به خود میگیرد و ما باید چه واکنشی در قبال آن از خود نشان دهیم و چه مسیری را باید پیش پای نسل آینده قرار دهیم.
اگر انسانی خوب سخن گفتن را بیاموزد، بتواند دقیق و موثر به اطرافش و اطرافیانش گوش دهد، اهل مطالعه و خواندن باشد و بداند در لحظات سخت باید دست به قلم شود و بنویسد، آیا چنین انسانی نیازی به یادگرفتن مهارتهای زندگی دارد؟
اگر آن طور که صدرا گفته مادامی که نفس ما تعلق تدبیری به بدن دارد تمام صورتهای ذهنی ما مشوب به صورتهای خیالی است. ما چطور میتوانیم بدون توجه به قوه خیال و وهم زندگی و رفتار انسانها را فهم کنیم؟